مجموعه کامل مستند خنیاگری در پستو Khaniagari Dar Pastoo
در تاریخ 2017/12/07
مجموعه کامل مستند خنیاگری در پستو Khaniagari Dar Pastoo
‘خنیاگری در پستو’ مجموعهای است ۴ قسمتی و موزیکال دربارهی موسیقی سرزمین ایران.
در این برنامه آرام همراه با جمعی از رامشگران و موسیقی دانان، نه تنها به عمق تاریخ موسیقی ایران سفر میکند
بلکه ما را هم آشناتر با سازها، نغمهها و نواهای موسیقی ایران زمین میکند که متاسفانه کمتر اشاره ای به مهد این خنیاگری که کوردستان است ،شده است
در قسمت اول، سفر را از نگارههای سنگی آغاز میکنیم و به سراغ سازهایی میرویم که شاید اثر آنها تنها در شعر بزرگانی مثل رودکی و یا نقاشیهای بیستون بهجا مانده باشد. در این سفر رنگارنگ که خالی از لطف حضور نواها و نغمههای ایران زمین نیست، با زندگی و کارهای بزرگان موسیقی آشنا میشویم و سراغ از واژهها و اصطلاحاتی میگیریم که دانستنشان شنیدن موسیقی را به مراتب لذتبخشتر خواهند کرد
دنبال کردن سازهای موسیقی ایرانی نه تنها متوقّف نمیشه، بلکه آرام به سراغ شرح کاملتر و ساده تر یار همیشگی ساز، آواز هم میره. در این قسمت شاهد شرح زندگی بانو قمر الملوک وزیری نیز خواهیم بود
——————————————–
خنیاگری ، سنت دیرینه ایرانیان است که هنوز هم بقایای آن در عاشیقهای آذربایجان ، بخش های از خراسان و دوره گردان کولی در جنوب ایران دیده می شود ، دنباله یک سنت بسیار باستانی است که از هزاران سال پیش باقیمانده و در سی سال گذشته آخرین تکه های باقی مانده آن از میان رفته است . پیش از ایجاد واژه خنیانگر ، واژه گوسان Goussan متداول بوده است که اصل آن از پارتیان است.
واژه گوسان ، هم به معنای نواگری / نواسازاست و هم گاهی به معنای نو آیین آمده است ، یعنی می توانسته هم یک اسم عام باشد و هم یک اسم خاص . کلمه (( گسن )) Gossan ارمنی از آن بر آمده است و واژه گرجستانی ( مگسنی ) Magossani را نیز از آن مشتق دانسته اند . گوسان به زبان پهلوی خنیانگربوده و عده ای نیز گوسان را به لغت ( کوس ) Kous نوعی طبل مربوط کرده اند.
یک متن پارتی قدیمی مربوط به قرون سوم و چهارم میلادی اشاره مستقیمی به گوسانها دارد و آنان را به نوعی نگاهدارنده سنتهای ملی ایرانی معرفی می کند . هنر گوسانها را به ایجاد نمایشهای ملی نیز مربوط می دانند . اینان همیشه مورد نفرت و آزار مقامات مذهبی زمان خود بوده اند . گوسانها خانواده نبودند ،بلکه صنف مستقلی بودند و هر کس می توانست به شرط چشم پوشی از بسیاری بخششها، یکسره به دسته گوسانها وارد شود . مجموعه یافته ها نشان می دهد که گوسان در زندگانی پارتها و همسایگان ایشان تا پایان دوره ساسانیان نقش مهمی داشته است. آنان پادشاه و مردم را سرگرم می کردند ، در بزم و رزم و شادی و سوگ حضور داشته ، نوحه سرا و طنزپرداز و داستان گو و نوازنده و شاعر و نگهدارنده دستاوردهای قدیم و بیان کننده موقعیت زمانه خود بوده اند. گاه تکنواز و گاه عضو یا سرپرست گروهی از نوازندگان بوده اند و در آن زمان ، با توجه به این شرایط ،طبیعی است که دانستن موسیقی بدون دانستن شعر و بالعکس ، قابل تصور نبوده است . بدیهی است که گوسانها طبقات مختلفی را شامل می شدند و در تمام قشرهای جامعه ، از شاه و گدا حضور داشته اند.
با آنکه منابع تربیتی و تحصیلات گوسانها بر ما آشکار نیست ، نباید این تصور را داشت که هنر گوسانها ، هنری بربری و خشن بوده است . در واقه ، شرایطی که بزرگان قوم در نوشته های معتبر آن زمان برای گوسانها قائل شده اند هر گونه تصویری را درباره بدویت هنر آنها از ذهن دور می کند .
خنیاگری ، چه نزد پارتها و چه مادها و چه هخامنشیان ، حرفه هم محسوب می شده است . بسیاری از داستانهای اساطیری عهدهای قدیمی تر از هخامنشی ، توسط سنت خنیانگری دوره هخامنشی باقی مانده است .
به جای خنیانگر، در نوشته های قرنهای بعد ،نواگر و چامه گو و رامشگر و حتی واژه های عربی ( مطرب و مغنی ) نیز به کار رفته است . واژه ( هونیانگر ) پارسی هم برای شاعر به کار می رفته و هم برای نوازنده و خواننده معلوم می کند که این دو یکی بوده اند .
سنت خنیاگری غیر حرفه ای نیز بین ایرانیان باستان ، با قدرت وجود داشته و حتی بسیاری افراد از طبقه اشراف ، تفننا این کار را انجام می دادند . در (یادرگار زر ایران ) و در شاهنامه فردوسی اشاره های فراوانی به چنگ نوازی و آواز خوانی شاهزادگان خوانده می شود . خنیاگری به عنوان یک فن ( تکنیک ) اصالتا در خدمت زندگی و افزودن به خوشی های حیات بوده و تنها طبقه مخصوصی بدان اشتغال نداشته اند .
جالب این جاست که از آواز و اهنگ موسیقی برای تدریس نیز استفاده می شد . مستشرق معروف ( استرابو ) به نوعی آواز ایرانی اشاره می کند که در آن ۳۶۰ مورد استفاده از درخت خرما نام برده شده است و مستشرق دیگر ، بنام ( امیل بن وینت ) Benveistدر مورد منظومه معروف ( درخت آسوریگ ) که منشاء پارتی دارد، مطالعه کرده است . منظومه درخت آسوریگ ، بازمانده ای از نوعی شعر شفاهی است که ظاهرا به ادبیات ویژه ( افاضل و عقلای ) جامعه تعلق داشته است ، نه به کاهنان و یا خنیاگران . گذشته از این ، استفاده از اشعار خنیایی به صورتهای دیگر را نیز باید مورد توجه قرار داد و نیز کاربرد موسیقی و شعر در آوازهای مذهبی که تاریخ نگاران کهن به آن اشاره های فراوان کرده اند.
مری بویس ، پژوهشگر انگلیسی ، نابودی تدریجی شعر خنیایی ( و نه سنت خنیاگری ) در ایران را از چند جنبه بررسی کرده و اشاره می کند که بساری از اشعار خنیایی بعدها نوشته شد. او معتقد است بساری از مثلها و داستانهای ادبیات عرب ، از این رو ایرانی بوده اند . این شعرها و داستانها به زبان عربی گفته شده و جزیی از ادبیات آنها محسوب شده است .
فخر الدین اسعد گرگانی ، سراینده معروف ( ویس و رامین ) به صورت آشکار به منابع کار خود به زبان پهلوی اشاره می کند .بسیاری از فضلای ایرانی ، عدم وجود وزن و قافیه های پشت سر هم و یکپارچگی ریتمیک در اشعار غنایی ایران باستان را دلیل بر از بین رفتن آنها می دانند .
با پیدا شدن بسیاری از نوشته های شعری فارسی دوره میانه وجود بازمانده عالی ادبی و روشهای پیشرفته نوشتن و پشتیبانی فنی آن را نشان می دهد .
توسعه شیوه های نوین شعر سازی و شعر گذاری به موسیقی زیر نفوذ فرهنگ عربی شعر خنیاگری عهد باستان را بی رونق کرد و کم کم از بین برد و ایرانیان بعد از تسلط اعراب ، کم کم به زبان عربی شعر گفتند و وزنهای ملی خود را بر اساس این خواسته های جدید شکل بخشید و تنها میهن دوستان و زرتشتیان باقی مانده بودند که حیات نیم نفس این میراث شعری را حفظ کردند .
چون توجه و پرورش ثروتمندان جامعه برای پرورش خنیانگر و شعر خنیایی بسیار کم و اندک و حتی نابود شد ، این سنت باستانی نیز خیلی زود رو به نابودی رفت . با این حال ، روشن است که شعر خنیایی ایران ، تا وقتی که به صورت درست و نفیس آن به آواز و از روی حافظه خوانده می شده تا چند نسل بعد از انقراض ساسانیان نیز همچنان توسط مردم استقبال می شده است و به تدریج در بوته فراموشی افتاده است . از این میراث اندک ، آنچه که باقیمانده بود ، اکثرا ، به طرز درستی نوشته نشده است و مثل منظومه ( ویس و رامین ) بر سبک نوینی تنظیم شده است . به عقیده عبدرالقادر مراغی موسیقیدان متعلق به قرنها بعد از ساسانیان ، درباره شیوه نوپردازی ایرانیان باستان ، نواپردازان باستان هر آهنگ را در چهار بخش می ساختند . قول ( با اشعاری دارای قافیه های منظم و نظم ثابت ) ، غزل ( با اشعار پارسی ) ، ترانه ( دو بیتی ) و اشعار موزون غیر متقارن ، شبیه تصنیفهای امروزی و فرود که مانند قول بوده و معمولا به همان مایه سازنده قول برگشت می کرده است
2 پاسخ برای "مجموعه کامل مستند خنیاگری در پستو Khaniagari Dar Pastoo"
aliyary در تاریخ دسامبر 27, 2017 گفت:
سلام، راستش را بخواهید قیمتهایتان خیلی منصفانه است، ولی برای امثال من که در سبد هزینه هایم باید به سختی جایی برای کتاب و موسیقی و تعداد انگشت شمار
نشریه هم جا باز کنم کمی دشوار است به همین دلیل است که معمولا سعی می کنم به موسیقی های رایگان و کتابهای الکترونیکی رایکان اکتفا کنم و گاهی هم مثل اینبار دلی به دریا بزنم و کمی هم خرج موسیقی کنم. در هر حال سپاسگذارم از خدمتی که جنابعالی به جامعه موسیقی مخصوصا دوستداران موسیقی می کنید.
درود بر شما دوست گرامی باور بفرمایید این قیمت ها را که نوشتیم صرفا هزینه ها ی سایت هستند والا ما هم دوست داشتیم که کلا” رایگان بود و دوستان بیشتر استفاده می کردند
سلام، راستش را بخواهید قیمتهایتان خیلی منصفانه است، ولی برای امثال من که در سبد هزینه هایم باید به سختی جایی برای کتاب و موسیقی و تعداد انگشت شمار
نشریه هم جا باز کنم کمی دشوار است به همین دلیل است که معمولا سعی می کنم به موسیقی های رایگان و کتابهای الکترونیکی رایکان اکتفا کنم و گاهی هم مثل اینبار دلی به دریا بزنم و کمی هم خرج موسیقی کنم. در هر حال سپاسگذارم از خدمتی که جنابعالی به جامعه موسیقی مخصوصا دوستداران موسیقی می کنید.
درود بر شما دوست گرامی باور بفرمایید این قیمت ها را که نوشتیم صرفا هزینه ها ی سایت هستند والا ما هم دوست داشتیم که کلا” رایگان بود و دوستان بیشتر استفاده می کردند